هزار و یک شب
قصههای خواندنی «هزار و یک شب»، بازنویسی کتاب جاودانه هزار و یک شب است که نشر پیدایش برای نوجوانان منتشر کرده است.
افسانۀ هزار و یک شب شاهکاری ماندگار است که حاصل بدهبستان فرهنگی هند، ایران و ممالک عربی است. پیرنگ اصلی این افسانه هم بدینگونه است که شاه نیکسرشت، در پیِ خیانت همسرش، دیوانه میشود و تصمیم میگیرد از همۀ زنان انتقام بگیرد. او هرشب با زنی ازدواج میکند و سحرگاه او را به دست جلاد میسپارد. شهرزاد، دختر باهوش و باتدبیر وزیر، برخلاف هشدارهای پدر، داوطلب همسری شاه میشود. او بر آن است تا با قصهدرمانی شاه را معالجه و دختران سرزمینش را از این سرنوشت شوم نجات بخشد. افسون قصهخوانی شهرزاد در شاه کارگر میافتد و شاه بعد از هزار و یک شب بالاخره درمان میشود.
کتاب کودک و نوجوان هزار و یک شب، به اصل داستان در حد 2 صفحه میپردازد. این کتاب درواقع، 27 داستان برگزیده هزار و یک شب را به زبان ساده و امروزی برای نوجوانان بازنویسی کرده است. قصههایی همچون ماهیگیر و دیو خمره، حکایت ملک سندباد، حکایت خلیفۀ قلابی و …
سبک داستاندر داستان قصههای این کتاب، بر جذابیت و سحرانگیزیاش افزوده است.
بازنویسی این داستانها را دو تن از نوبسندگان خوشذوق کشورمان انجام دادهاند: شکوه قاسمنیا که از نویسندگاه برجسته ادبیات کودک و نوجوان است و نرگس آبیار، داستاننویس، فیلمنامهنویس و کارگردان شهیر کشورمان که بسیاری او را با فیلم شیار 143 میشناسند.
تصویرگریهای اندک ولی الهامبخش کتاب را هم محمدعلی بنیاسدی انجام داده است. محمدعلی بنیاسدی استاد دانشگاه در رشتۀ تصویرگری است و به خاطر تصویرگریهایش تا به حال نامزد معتبرترین جایزۀ جهانی ادبیات کودک و نوجوان، هانس کریستین اندرسن شده است.
کتاب هزار و یک شب دو جلد در یک مجلد است و 550 صفحه دارد.
با هم بخشی از این کتاب را میخوانیم:
«در سرزمین پارس پادشاهی بود به نام سندباد. ملک سندباد، شاهینی دستآموز داشت که او را بسیار دوست داشت و از خود جدایش نمیکرد. به دستور ملک سندباد، کاسۀ کوچکی از طلا ساخته و به گردن شاهین آویزان کرده بودند که هروقت تشنهاش شد، از آن آب بخورد.
روزی ملک سندباد همراه با وزیر و غلامهایش به شکارگاه رفت. او مثل همیشه شاهین را هم با خود برده بود. آهویی به دامشان افتاد. همراهان پادشاه دور آهو حلقه زدند اما آهو دام را پاره کرد و خواست فرار کند.
ملک سندباد فریاد زد» نگذارید فرار کند! اگر آهو از پیش روی کسی رد شود، دستور قتل آن کس را میدهم.
هنوز حرف پادشاه تمام نشده بود که آهو به طرف خود او خیز برداشت، از بالای سرش جست زد و پا به فرار گذاشت…»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.