بچهای که نمیخواست آدم باشد
«بچهای که نمیخواست آدم باشد» عنوان رمانی تصویری است درباره غدیر که انتشارات مهرستان، آن را برای ردۀ سنی 9 تا 12 سال به چاپ رسانده است.
تبیین موضوعات دینی و مذهبی برای کودکان و نوجوانان کنجکاو و باهوش امروزی نیاز به ظرافت بیان بسیار دارد. چه بسیارند احکام و قواعدی که از پشتوانه عقلی و منطقی خوبی برخوردارند، اما به دلیل شیوه انتقال نادرست به نسل جدید، در ذهن و ضمیر آنها جایگیر نمیشود.
کتاب کودک بچهای که نمیخواست آدم باشد، ماجرای آخرین سفر حج پیامبر را از زبان شتری به نام بچه روایت میکند. کتاب با بازیهای کودکانه بچهشتر با آدی، پسر صاحبش آغاز میشود. بچهشتر میگوید که عاشق خاطره جمعکردن است و آرزو دارد مثل عمویش که بسیار سفر رفته و خاطرههای زیادی دارد، باشد اما در تمام عمر یکسالهاش، سفر نرفته. خبری در شهر پیچیده. پیامبر همه مردم شهر را به حجی دستهجمعی دعوت کرده. پدر آدی میخواهد به همراه پیامبر برود. آدی و شتر هم یواشکی میخواهند با او همراه شوند. بالاخره سفر آغاز میشود و پدر متوجه حضور آدی و بچهشتر در سفر میشود. خوشمزگیهای بچهشتر و آدی، داستان را بهشیوهای دلپذیر جلو میبرد. مراسم حج گذاشته میشود و کاروانها در مسیر برگشتند. حالا وقت آن است که بچهشتر، ماجرای غدیر را به زبانی کودکانه روایت کند.
روایت واقعۀ غدیر از جانب یک بچهشتر، این داستان را بسیار شیرین و جذاب کرده است.
صفحهآرایی و تصویرگری این کتاب نیز بسیار پویا و دلپذیر است و در روایت داستان هم نقش بهسزایی ایفا میکند. حجمِ کمِ متن و تصاویرِ زیاد در هر صفحه، خواندن کتاب را برای کودکان خوشایند میکند.
کتاب بچهای که نمیخواست آدم باشد 80 صفحه مصور رنگی دارد و زهرا موسوی، شاعر و نویسنده خوشذوق ادبیات کودک و نوجوان آن را نوشته است. تصویرگری متفاوت و جذاب آن را هم فاطمه زمانهرو انجام داده است. با هم بخشی از کتاب را میخوانیم:
«آرامکی به آدی گفتم: چه خبر شده؟ چرا مردم برگشت کردهاند؟
آدی کمی علف و خار برای من ریخت و گفت: بهتر است حالت خوب شود، چون همه باید برگردند.
گفتم چرا؟ مگر همه میخواهند مرد مهربان را ببینند؟
آدی گفت: پیامبر خبر داده کاروانهایی که جلوتر رفتهاند، برگردند و کاروانهایی که عقب ماندهاند، خودشان را برسانند.
با تعجب گفتم: به کجا؟ چرا؟
آدی گفت: کنار برکۀ غدیر… چرایش را نمیدانم…»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.