توضیحات
معرفی کتاب در اسارت نفرت
کتاب «در اسارت نفرت» یکی از آثار تأثیرگذار در ادبیات داستانی کودک و نوجوان است که با روایتی جذاب و ماجراجویانه، مخاطب را به دل تاریخ میبرد. این کتاب، داستان نوجوانی دوازدهساله به نام روزبه را روایت میکند که به همراه برادر کوچکش سام و پدرش برای تجارت راهی حجاز میشود، اما سرنوشت، مسیر دیگری برای آنها رقم زده است.
«در اسارت نفرت» عنوان رمانی است درباره غدیر که انتشارات مهرستان، آن را برای ردۀ سنی بالای 12 سال به چاپ رسانده است.
تبیین موضوعات دینی و مذهبی برای کودکان و نوجوانان کنجکاو و باهوش امروزی نیاز به ظرافت بیان بسیار دارد. چه بسیارند احکام و قواعدی که از پشتوانه عقلی و منطقی خوبی برخوردارند، اما به دلیل شیوه انتقال نادرست به نسل جدید، در ذهن و ضمیر آنها جایگیر نمیشود.
آغاز مسیری دشوار اما سازنده
کتاب در اسارت نفرت ماجرای دو کودک ایرانی به نامهای سام و روزبه را در حوالی سالهای نهم و دهم هجرت روایت میکند که توسط عدهای غارتگر ربوده شده و به دو خانوادۀ مختلف فروخته شدهاند. روزبه که خودش در چنگال ظالمان گرفتار است، نگران برادر کوچکتر خویش است و همهجا به دنبال او میگردد تا اینکه دست سرنوشت او را به سلمان فارسی میرساند. او به کمک سلمان، برادرش را پیدا میکند. داستان در نهایت به واقعه غدیر ختم میشود و از دریچه چشم دو کودک، این واقعه روایت میشود.
رمان نوجوان در اسارت نفرت 128 صفحه دارد و عطیهسادات صالحیان آن را نوشته است.
چرا باید «در اسارت نفرت» را بخوانید؟
کتابی برای تفکر، احساس و رشد
این کتاب نهتنها سرگرمکننده است، بلکه مخاطب را به اندیشیدن، احساس کردن و یاد گرفتن دعوت میکند. برای نوجوانانی که در مرحلهی شناخت خود و دنیای پیرامون هستند، چنین داستانهایی میتواند نقش تربیتی قدرتمندی ایفا کند. همچنین والدین، معلمان و مربیان میتوانند از این اثر بهعنوان ابزاری برای گفتگو دربارهی موضوعات مهم اخلاقی، تاریخی و اجتماعی بهره ببرند.
سخن پایانی: «در اسارت نفرت»؛ پلی بین دیروز و امروز
کتاب در اسارت نفرت با روایتی پرکشش، شخصیتپردازی قوی و پیامهای عمیق انسانی، یکی از بهترین گزینهها برای نوجوانان در مسیر مطالعهی هدفمند است. این اثر، همزمان هم روح مخاطب را با ماجراهای هیجانانگیز همراه میکند و هم ذهن او را با مفاهیم والای انسانی آشنا میسازد. اگر بهدنبال کتابی هستید که هم کودک یا نوجوان شما را جذب کند و هم چیزی فراتر از سرگرمی برایش به ارمغان بیاورد، این کتاب انتخابی درخشان خواهد بود.
با هم بخشی از کتاب را میخوانیم:
«سلمان سام را در آغوش گرفته بود و به طرف روزبه میآمد. روزبه که تا آن لحظه منتظر مانده بود، بیشتر از آن نتوانست صبر کند، به طرف آنها دوید. وقتی به سلمان رسیدف قلبش چنان به سینهاش کوبیده میشد که انگار میخواست بیرون بپرد. روزبه در حالی که نفسش به سختی بالا میآمد، پرسید: چه…شد؟ آیا… اربابش …راضی…به…فروشش…شد؟
سلمان نگاهی به سام انداخت و گفت: راضی به فروشش نشد، اما…
-اما چه؟!
سلمان لبخندی زد و ادامه داد: اما راضی شد به خاطر محبتی که به پیامبر دارد، سام را آزاد کند…»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.