کتاب نهنگی که بیشتر می خواست
«نهنگی که بیشتر میخواست» عنوان کتاب داستانی است با موضوع ارزشهای واقعی زندگی که نشر مهرسا برای کودکان 4 تا 7 سال منتشر کرده است.
ارزشهای واقعی زندگی، نظیر دوستیهای عمیق، روابط امن، خانۀ پرمهر، احساس مفیدبودن و… باعث معنابخشی به زندگی انسان میشود و اگر انسان لذتهایی از این جنس را تجربه کند، کمتر به حواشی پرزرقوبرق اما کمفایده توجه نشان خواهد داد. اگر این ارزشها از همان کودکی در فرزند ما نهادینه شود، زمینه شادکامی واقعی او در بزرگسالی فراهم میشود.
در کتاب کودک نهنگی که بیشتر می خواست، هامفری، نهنگ کوچولوی داستان ما، صبحها با احساس بیحوصلگی و اندوه از خواب بیدار میشود. او از همان ابتدای روز تا پایان شب همهاش به دنبال جمعکردن چیزهای براق و زیباست. اما روز بعد که میآید، باز هم چیزهای قبلی به نظرش کم و ناچیزند و دلش میخواهد، باز هم چیزهای جدیدی برای خودش داشته باشد. تا این که یکروز میل به پیداکردن چیزهای براق و جالب، او را با خودش به زیباترین قسمت اقیانوس برد، جایی که همۀ موجودات آندور و بر، خوش و خرم زندگی میکردند. جایی که زمینه دوستی او با خرچنگ باهوش و مهربان فراهم شد و هامفری سرود اقیانوس را که از یاد همۀ اهل اقیانوس رفته بود، با دوستان تازهاش، همخوانی کرد.
اگر کودک شما به هر دلیلی خواستههای مکرر و مداوم دارد، یا اگر کودک شما از نرسیدن به خواستههایش زیادی غصه میخورد، شاید این داستان ساده دریایی بتواند او را به نتیجۀ دیگری برساند.
کتاب نهنگی که بیشتر میخواست 32 صفحه مصور رنگی دارد. این کتاب را سارا عاشوری به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب در رده کتاب 3 تا 5 سال و رده بندی سنی کتاب برای کودکان 5 تا 7 سال قرار می گیرد. متن پشت جلد کتاب را با هم میخوانیم:
«راستش را بخواهید، نهنگ داستان ما، هامفری، که حالا بیدار شده بود، یاد سفر پرماجرایش افتاد؛ همان سفرس که در اعماق فکر و قلبش همچنان جریان داشت. تمام عمرش دنبال چیزی میگشت…خودش هم نمیدانست چی…
فقط میدانست دنبال چیزی میگردد که هنوز به دستش نیاورده!
او کشتیهای غرقشده را به دنبال گنج زیرو رو کرده بود، داخل صدفهای رنگارنگ را خالی کرده بود و حسابی آنها را برق انداخته بود تا خیلی زیباتر شوند. اما فرقی نمیکرد چیزهایی که جمع کرده بود زیاد باشد یا کم…
فردای آن روز، دیگر آن چیزها به نظرش خیلی هم براق و زیبا نبودند. خوب معلوم بود که اینجوری هیچوقت دلش راضی نمیشد، و اصلا هم مهم نبود چه چیزی جمع میکند، فقط میخواست تا جایی که میشد خرتوپرتهای بیشتری داشته باشد…»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.