کتاب پاستیل های ضد قلدری !
کتاب پاستیل های ضد قلدری داستان دانش آموزان یک مدرسه است که با مشکل بزرگی مواجه شده شده اند. در مدرسه آنها دختری است به نام بوبت که قلدر است و به دیگران زور میگوید و بچه های مدرسه از ترس او مجبور هستند به حرف هایش گوش دهند و دستوراتش را اجرا کنند.تا این که روزی یکی از بچهها تصمیم میگیرد با کمک و راهنمایی مادرش جلوی قلدری و زورگویی بوبت بایستد و اتفاقات دیگری را رقم بزند ، سرانجام با استفاده از پاستیلهای ضد قلدری همه چیز آنقدر خوب پیش میرود که حتی بوبت هم دست از قلدری برمیدارد و با بچههای دیگر دوست می شود.
خانم جولیا کوک نویسنده این کتاب کودک توانسته به خوبی این نکات را در داستانش مطرح کند. تصویرگری کتاب به گونه ای است که شخصیتهای داستان در مرکزیت تصویر قرار دارند و حالات عاطفیِ غم،ترس، شادی، پیروزی، عصبانیت و تعجب در چهره آنها کاملا مشهود است.نه گفتن و مقابله با زورگویی یکی از مهارتهای مهمی است که در این کتاب به خوبی مطرح شده است.
داستان از زبان یکی از دانش آموزان مدرسه بازگو میشود.این کار نویسنده باعث میشود که کودک خود را جای گوینده داستان بگذارد و بهتر با او همراه شود.بچه های مدرسه همیشه نگران حضور بوبت هستند تا اینکه راوی داستان تصمیم میگیرد از مادرش برای حل این مساله کمک بگیرد و مادر به شکل بسیار هوشمندانه به آنها کمک میکند. او به دخترش میفهماند هر آنچه را باور کنیم همان می شویم (تلقین). وجود افراد زورگو و قلدربازیهایشان محدود به دوران مدرسه و کودکی و نوجوانی نیست. آنها با زورگویی شان آرامش دیگران را از بین می برند. بنابراین انسان باید از کودکی یاد بگیرد که چگونه با افراد زورگو مقابله کند و بداند که منظور از مقابله دعوای فیزیکی نیست بلکه می توان با گفتار مناسب در برابر افراد قلدر مقاومت کرد و در برابر حرف زور و ظلم، ساکت ننشینند و عکسالعمل نشان دهند.
این کتاب در رده کتاب های 5 تا 7 سال و کتاب های 7 تا 9 و کتاب های 9 تا 12 سال قرار می گیرد.
والدینی که در مورد موضوعات مختلف با کودک خود صحبت میکنند به رشد فکری او کمک ویژه ای میکنند. با مطالعه کتاب پاستیل های ضد قلدری مشاهده خواهید کرد که مادر داستان چه راهکارهای خوب و نتیجه بخشی را برای مقابله با زورگوییهای بوبت به دخترش پیشنهاد میکند.
برشی از متن کتاب پاستیلهای ضد قلدری:
«راستش بوبت یک دوست واقعی هم نداشت و این را هم نمیدانست. هیچکس از بوبت خوشش نمیآمد اما ما اینجور نشان میدادیم که دوستش داریم، چون نمیخواستیم با عصبانیت به ما زل بزند»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.