کتاب سریال چهار سابقه دار ۴ : حمله ی گامبی ها
فقط بنشینید و خوب تماشا کنید که چطور خوب ترین چهار سابقه دار دنیا دَمار از روزگار هیولاهای میومیویی مارمالادِ دیوانه درمی آورند.
بفرمایید!
این هم جلد چهارم چهار سابقه دار
چهار سابقه دار ۴ – نشر هوپا
قسمتی از متن کتاب چهار سابقه دار ۴(حمله ی گامبی ها):
استاد تغییر چهره
خب دیگه، چشم هات رو باز کن…
وااای! من دیگه کم آوردم. نگه دار پیاده شم. حالا چرا مثل تک شاخ لباس پوشیدی؟
تک شاخ؟ آخ! ببخشید. اشتباه شد.
بگذار زاویه ام رو درست کنم برات…
سلام پیران!
آهااااان! گرفتم! تو یک دلفینی! پسر، تو استاد تغییر چهره ای!
فکر کن نباشم!
کارامبا!!!
نه، نه، نه، نه …
چیکو! تو چرا لختی؟
تا به حال دیده ای یک دلفین لباس بکشه به تنش؟
خب … نه! دیدن که ندیده ام!
ولی راستش رو بخوای، گمونم زیادی با اون عنکبوت بی شلوار پریدی و رفاقت کردی. پُریا رو می گم، تاثیر بد گذاشته روت …
بی خیال رفیق کوچولو! کوتاه بیا! من الان یک دلفین آزادم و عاشق این نقش جدیدم.
می دونم سوالم بیخوده و از پرسیدنش پشیمون می شم، ولی اون تنگ آب چیه گذاشته ای رو سرت، چیکو؟
چون دلفین کوچولو یک ماهی گِلی خونگی مامانی داره. اسمش هم میندی!
امیدوارم اون چیزی که دارم بهش فکر می کنم، به زبون نیاری…
چی رو می گی میندی جونم؟! ماهی ِ تُنگِ من …
ببینم؟ مغزت رو تعطیل کرده ای؟ از من می خواهی که ادای یک ماهی گلی رو درییارم؟ اون وقت میندی؟ میندی هم شد اسم؟
بیا میندی جونم! یک چند وقت ماهی گُلی باش. این جوری دیگه هیچ کی ما رو نمی شناسه. مارمالاد رو پیدا می کنیم و خودم نمی گذارم یک چیکه آب شور به پولک هات بخوره.
من نمی خوام میندی بشم، چیکو! اصلا حرفش رو هم نزن. تو بمیری میندی نمی شم.
آروم بگیر رفیق! چاره ای نیست، خیلی وقت نداریم، میندی جون!