کتاب فرانکلین درخت می کارد
کتاب فرانکلین درخت می کارد از مجموعهی داستانی قصههای فرانکلین لاکپشت است که انتشارات نردبان در 32 صفحهی گلاسهای تمام رنگی، آن را چاپ کرده است. پولت بورژوا و برندا کلارک، نویسندگان این مجموعهی خواندنی هستند و ترجمهی آن، کار گلرنگ درویشیان کرمانشاهی است.
کتاب فرانکلین درخت میکارد، داستانی دربارهی اهمیت دادن به طبیعت و گیاهان و درختان است. فرانکلین در روز زمین پاک، تصمیم میگیرد به جای کاشتن نهالی که آقای هیرون به همه اهدا میکند، درخت بزرگی بکارد تا بتواند میان شاخههایش تاب بازی کند.
همانطور که اغلب ما والدین میدانیم، کودکان در ارتباط با طبیعت و فعالیت فیزیکی در این زمینه مثل کاشتن گیاه و یا درخت، علاوه بر حس مسئولیتپذیری، اعتماد به نفس و خلاقیت آنان نیز رشد بهسزایی میکند. کودکان به واسطهی نگهداری از درخت یا گیاهی که خودشان کاشتهاند، میآموزند تا با کمال دقت از آنها مراقبت کنند.
فرانکلین قصهی ما در مسیر این تصمیم با چالشهایی مواجه میشود که به خاطر آنها دچار احساسات گوناگونی میشود. بهتر است خودتان داستان را بخوانید تا متوجه شوید چرا فرانکلین دوست داشت نهالش به یک درخت بزرگ و پر بار تبدیل شود.
شما با استفاده از این کتاب کودک که بسیار سلیس و روان نوشته شده است، میتوانید به کودک خود، اهمیت صبر و تلاش برای رسیدن به اهداف را آموزش دهید و او را به نگهداری از گیاهان و طبیعت تشویق کنید.
اگر به دنبال کاهش استرس و اضطراب و ایجاد یک سرگرمی مفید برای کودک خود هستید و میخواهید فرزندی تربیت کنید که از سلامت روانی بالایی برخوردار است، این کتاب کودکانه، دقیقا مناسب خود شماست؛ چرا که میتوانید با خواندن داستانی شیوا و خواندنی، فرزندتان را به ارتباط برقرار کردن با طبیعت سوق دهید و حتی او را به مصرف رژیم غذایی سالم علاقهمند سازید.
کتاب فرانکلین درخت می کارد در ردهی سنی کودکان ۵ تا ۷ سال و کودکان ۷ تا ۹ سال قرار میگیرد و شما میتوانید در صفحهی مجموعه کتابهای فرانکلین، سایر کتابهای این مجموعهی داستانی را ببینید و برای کودک دلبندتان، خریداری کنید.
کتاب فرانکلین درخت می کارد، کتاب ساده و روانی است که تصویرسازیهای جذابی دارد و رشد توانایی و مهارتهای کودک را در او تقویت میکند و خواندنش برای تمام کسانی که پیوندی با زمین و آسمان و گیاه دارند، توصیه میشود حتی بزرگسالانی که این منبع مهم آرامش یعنی طبیعت را فراموش کردهاند.
«فرانکلین نهالش را محکم در بغلش گرفته بود و با عجله به خانه رفت. نهالش را کاشت و آب داد و سپس هر روز به آن، سر میزد. و هر روز فرانکلین مطمئن بود که درختش کمی بلندتر و قویتر شده است.
درست مثل فرانکلین.»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.