قصه های تصویری شاهنامه 10: رستم و کوه سپند

کتاب رستم و کوه سپند

کتاب رستم و کوه سپند قصه های تصویری شاهنامه 10 داستان اولین دلاوری رستم است که توانست ایران را از دست پادشاه کوه سپند نجات دهد. در قله کوه سپند قلعه محکم وجود داشت که پادشاهش مردم را اذیت میکرد. زال از رستم خواست که به کوه سپند برود و با نیروی فکر و تدبیر دشمن را شکست بدهد. کاری که نریمان و سام و پهلوان های بزرگ تا آن روز نتوانسته بودند انجام دهند. اگر دوست دارید این داستان زیبا را با جزئیاتش برای کودکان بخوانید کتاب کودکانه رستم و کوه سپند انتخاب خوبی است.

شاهنامه یکی از بزرگ ترین سرمایه های ادبی ایران است. این کتاب آیینه فرهنگ ایرانی ماست برای همین آشنایی کودکان با داستان های این کتاب به تربیت آن ها بر طبق ارزش های ما کمک می کند. البته خواندن اصل شاهنامه برای کودک و نوجوان کمی سخت است زیرا آن ها معنی بسیاری از کلماتش را نمی فهمند. برای همین خوب است برای شروع از کتاب هایی کوتاهی استفاده کنیم که به زبان امروزی بازآفرینی شده باشد. مجموعه قصه های تصویری شاهنامه یک مجموعه خوب است که داستان های شاهنامه را با زبانی روان برای کودکان و نوجوانان باز آفرینی کرده است. شما می توانید در صفحه قصه های تصویری از شاهنامه حسین فتاحی از دیگر جلد های این مجموعه دیدن بفرمایید.

کتاب رستم و کوه سپند قصه های تصویری شاهنامه 10 توسط نشر قدیانی در ۱۲ صفحه تحریر برای کودکان ۹ تا ۱۲ سال به چاپ رسیده است. با هم بخشی از این کتاب را می خوانیم:
«زال گفت: کوه سپند کوهی است بلند و سر به فلک کشیده. در بالای آن قله ایست با دیوارهای سنگی و بلند. این قلعه چهار فرسنگ درازا و چهار فرسنگ پهنا دارد. قلعه ای است که دست هیچ کس به آن نمی‌رسد و پناهگاه دشمنان ایران شده است. شاه فریدون نریمان را به آنجا فرستاد. اما نریمان و سپاهیانش یک سال آنجا را محاصره کردند. ولی بلاخره دشمنان ایران از بالای کوه سنگی به پایین انداختند و آن سنگ بر سر نریمان خورد و او را کشت. سپاهیان نریمان ناامید برگشتند. بعد از آن سام به آنجا لشکر کشید اما او هم کاری از پیش نبرد حالا نوبت توست…»